فریاد ثانیه ها
هشدار دقیقه ها
افسوس ساعت ها
تنهایی و خلوت
رگبار سکوت
و من و صد افسوس
و کجایم من اکنون؟
و به دنبال چه می گردم؟
غرق در اندوهم
صفحات غمناک دل ماتم زده ام
با نم نم اشکهایم کم کم
رنگ تطهیر به خود می گیرد
درنگ پاکی ،رنگ عشق
رنگ عشقی که به سبکبالی پر پرواز من است
و دگر در دل من کم پیداست
جای خود را این رنگ
به سیاهی داده
به ندامت،افسوس
که مرا با خود به سکوتی ابدی می خواند
به سکوتی که هم آهنگ است
هم سوز است با نی
و صدای این نی تنهایی بود
که به من راز تحرک آموخت
وپلی ساخت برایم این نی
تا که خورشید سحر با لبخندش
شبهای دراز تنهایی را به سپیده ی صبح
منور سازد
و به آوای طنین اندازش
غنچه ی امید را
در وجود سرد من شکوفا ساخت
و به من آموخت
که به طوفان
آرمین سلطانی جهانی ::: شنبه 85/9/25::: ساعت 7:36 عصر
نظرات دیگران: نظر
موضوعات یادداشت:
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :8856
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :8856
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
آرمین سلطانی جهانی
آرمینم . خیلی باهال
آرمینم . خیلی باهال
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>آرشیو شده ها<<
>>جستجو در وبلاگ<<
جستجو:
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<